دستهبندی: داستان و رمان
كتاب سه دختر حوا : بخشي از كتاب- يك روز بهاري معمولي در استانبول بود، بعدازظهري طولاني و سنگين مانند بسياري از بعدازظهرهاي ديگر كه دلش ناگهان فروريخت و دريافت كه مي تواند كسي را بكشد. هميشه اين بدگماني را داشت كه حتي آرام ترين و شيرين ترين زنان اين آمادگي را دارند كه در زمان استرس دچار حمله هاي خشونت آميز شوند و...
توضیحات
مشخصات
نظر کاربران
کلمات کلیدی مرتبط