به اعتبار دیدگاه دورکیم میتوان گفت، هنگامیکه تقسیم کار، مبتنی بر ایدئولوژی یا همان تامین منافع طبقه حاکم و نه براساس شایستگی و تخصص، شکل میگیرد، مناسبات اجتماعی در همهی ابعاد آن آشفته شده و جامعه گرفتار بیهنجاری و بلبشو و به اصطلاح دورکیم دچار آنومی (Anomie) میشود.
نویسنده: مصطفی آلاحمد
«امیل دورکیم» Emile Durkheim جامعه شناس فرانسوی بهدرستی فرد را محصول زندگی اجتماعی میدانست، از اینرو دورکیم «تقسیم کار» را عامل توازن در مناسبات اجتماعی و همبستگی و پیوستگی میان افراد جامعه ترسیم کرده است.
به اعتبار دیدگاه دورکیم میتوان گفت، هنگامیکه تقسیم کار، مبتنی بر ایدئولوژی یا همان تامین منافع طبقه حاکم و نه براساس شایستگی و تخصص، شکل میگیرد، مناسبات اجتماعی در همهی ابعاد آن آشفته شده و جامعه گرفتار بیهنجاری و بلبشو و به اصطلاح دورکیم دچار آنومی (Anomie) میشود.
برای مثال وقتی افراد با انواع سهمیهها وارد دانشگاهها میشوند، دیگر قادر نخواهیم بود متخصصینِ واقعی را از افراد قلابی شناسایی کنیم. فردی که میپذیرد با رانت وارد دانشگاه شود، نهتنها تعهدی به جامعه احساس نمیکند، بلکه خود را تنها به طبقه حاکم که باعث پیشرفت نامشروع او شده است، متعهد میداند. هنگامیکه نقش اجتماعی و تقسیم کار در خدمت منافع طبقهی حاکم شکل میگیرد، دروغ نهادینه شده و ارزشهای اجتماعی وارونه میگردد، به این ترتیب هزارانتَن در شغلهای گوناگون، هریک تنها نقشی را بازی میکنند که در آن کمترین مهارت را دارند. نتیجهی این سهمیهبندی با معیارهای ایدئولوژی است که پزشک، مهندس، معلم، فیلمساز، شاعر، هنرپیشه، نویسنده، سیاستمدار دروغین ساخته میشود. در چنین جامعهای ما با انبوهی از آدمهای غیرمتخصص و قلابی سروکار داریم، انسانهای تقلبی که هویتشان را از ساختارهای مبتنی بر ایدئولوژی و دروغین میگیرند، اما چهرهی این بازیگرانِ تقلبی، دیر یا زود افشا میشود، زیرا مهارتها و آگاهیهای لازم و کافی را برای حرفهی خود ندارند. این بازیگران هر بامداد، ماسکی بر چهره میگذارند و خود را برای نقشهای قلابی آماده میسازند. بازیگران جعلی که در نقشهای حیاتی جامعه، همهجا و همه وقت شاهد هستیم، خیلی زود جامعه را از کارآمدی بازمیدارند و هزاران بحران اجتماعی و فردی میسازند، از اینجاست که به سرعت با جامعهای پر از خطاهای انسانی روبرو میشویم و بلا از زمین و آسمان میبارد، پزشکانی که بیماران خود را میکشند و یا معلول میکنند، سدهایی که از اساس غلط طراحی شدهاند، محیط زیستی که هر روز بیشتر نابود میشود، معلمان و اساتیدی که دانش کافی ندارند و نسلی کمسواد تربیت میکنند، شکل گیری هنرمندان تقلبی و روبرو شدن با فرهنگی از هم پاشیده، مدیریتهای نابسامان و ناکارآمد، دزدیهای بزرگ از اموال عمومی، سیاستهای تنشزا، رسانههای دروغ، هنرهای بیخاصیت و صدها ناهنجاری و آسیب اجتماعی که محصول این تقسیم کار مبتنی بر ایدوئولوژی است.
در نتیجهی چنین دروغِ بزرگی به خود و دیگران، فریبکاری، ریا و بیاعتمادی در جامعه نهادینه میشود. در این شرایط آسیبهای اجتماعی روز بهروز فزونی پیدا میکند و شاهد هرجومرج و بَلبَشو در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی و دیگر زمینهها خواهیم بود.
مطالب مرتیط
لئون تولستوی بین فیلسوفان بزرگ آلمانی بیش از همه شوپنهاور را تحسین میکرد. به خصوص در بحث جبر و اختیار دیدگاههای این دو بسیار بهم...
"خونِ دیگران" رمانی نوشتهی سیمون دوبووار در سال ۱۹۴۵ است. جنگ حکم میکند، جهانبینی نویسنده حول مکتب "هستیگرایی" میگردد و این خ...
کنشگران واقعی و اصلی در این فیلمها زنان هستند. زنهای این سریالها همگی به شدت منطقی، واقع نگر و کنشگر هستند و در عین داشتن برخی از...
از زهره سلیمی در گالری «آ» در مجموعه ای تحت عنوان (بیگانه با دیگری)، فیلمی دیدم که خالی بود از بسیاری ادعاهای سینمایی، اما پر بود ...
دیگر انسانها نیستند که هم آغوش می شوند و یا باهم ازدواج می کنند، بلکه داراییها، متعلقات، مشاغل و عناوین آنهاست که به توافق می رسند...
مسخ شاهکاریست که به تاویل های متفاوت میدان می دهد. تاویل هایی پایان ناپذیرکه اغلب فلسفی و پیچیده هستند.اما با توجه به روابط شخصی ک...