همانطور که آدورنو می گوید بازتاب ابتذال هدیه دادن را می توان در آن اختراع غم انگیز "اشیای هدیه ای" دید. این اشیا بر اساس این فرض به وجود آمده اند که کسی نمی داند چه چیزی هدیه بدهد. زیرا در واقع چنین قصدی ندارد! این اشیاء به اندازهء خریدارانشان به یکدیگر بی ارتباط اند....
نویسنده: عادل ایرانخواه
به رغم زیادتِ مناسبتها و مناسک گوناگون، آنچه که به واقع از دست می رود، روح هدیه دادن است. دوست داشتن و دوستی که مبادله ای غیر کالایی و قیمت گریز است، به رابطه ای هزینه/فایده آغشته می شود که هم دهنده و هم گیرنده را تبدیل به شئ می کند. فرایندِ هدیه دادن بدونِ صرف وقت انتخاب و اندیشیدن به لذتی که گیرندهء هدیه از آن می برد، بدونِ به زحمت افتادن و دیگری را به مثابهِ فردی متمایز در نظر آوردن، اتفاق می افتد. پیش فرض این است که بهترین هدیه گرانترین هدیه است. بزرگترین خرس و جدیدترین گوشی!
همانطور که آدورنو می گوید بازتاب ابتذال هدیه دادن را می توان در آن اختراع غم انگیز "اشیای هدیه ای" دید. این اشیا بر اساس این فرض به وجود آمده اند که کسی نمی داند چه چیزی هدیه بدهد. زیرا در واقع چنین قصدی ندارد! این اشیاء به اندازهء خریدارانشان به یکدیگر بی ارتباط اند. همچون دارویی که از همان ابتدا در داروخانه بوده است. کالاهایی از پیش آماده که میزانِ دوست داشتن را به اندازهء جیبها تقلیل می دهد و دوستی را به تن/جان فروشی. هدیه هایی که به همه و هیچ کس تعلق دارند. کالاهایی که تولید انبوه و یکدستشان، مشتریها و روابط یکدست و یک شکلی را طلب می کند. دوستانی که دوستی بلد نیستند دوستانشان را نمی شناسند و نمی دانند چه چیزی به چه کسی هدیه دهند. ولنتاین، تولد، روز زن و همهء مناسباتِ تقویمی که نسبتِ آدمیان و حسشان را کوک می کند که در موعد مقرر و سرِ ساعتِ مشخص بروز پیدا کنند و بیانشان را خریداری کنند و به فروش برسانند.
گرمایِ دوستیهایی که باحائل پول و کالا سرد می شود، نسبتهای نزدیکی که از فرط مبادله هرچه دورتر می شوند. و جانهایی که طنینشان در انضباطِ نظامیِ اعداد و ارقام می خشکد. و فحشایی که مدام بسط می یابد. بوکوفسکی در شعری می گوید؛ ون گوگ گوشش را برید و به یک بدکاره داد. هی ون! فاحشه ها گوش نمی خواهند. پول می خواهند.
مطالب مرتیط
لئون تولستوی بین فیلسوفان بزرگ آلمانی بیش از همه شوپنهاور را تحسین میکرد. به خصوص در بحث جبر و اختیار دیدگاههای این دو بسیار بهم...
"خونِ دیگران" رمانی نوشتهی سیمون دوبووار در سال ۱۹۴۵ است. جنگ حکم میکند، جهانبینی نویسنده حول مکتب "هستیگرایی" میگردد و این خ...
کنشگران واقعی و اصلی در این فیلمها زنان هستند. زنهای این سریالها همگی به شدت منطقی، واقع نگر و کنشگر هستند و در عین داشتن برخی از...
از زهره سلیمی در گالری «آ» در مجموعه ای تحت عنوان (بیگانه با دیگری)، فیلمی دیدم که خالی بود از بسیاری ادعاهای سینمایی، اما پر بود ...
دیگر انسانها نیستند که هم آغوش می شوند و یا باهم ازدواج می کنند، بلکه داراییها، متعلقات، مشاغل و عناوین آنهاست که به توافق می رسند...
مسخ شاهکاریست که به تاویل های متفاوت میدان می دهد. تاویل هایی پایان ناپذیرکه اغلب فلسفی و پیچیده هستند.اما با توجه به روابط شخصی ک...