خورخه لوئیس بورخس
خورخه لوئیس بورخس (۱۸۹۹-۱۹۸۶) را بهعنوان یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن ستودهاند. ولی اهمیتش از این هم بیشتر است. او از زمره نوآوران شاخصی است که قلمرو قصه و رساله را برای همیشه گستردگی بخشید، و مضامینی نوین ــ نظیر مقولهی ابدیت ــ را به ادبیات مدرن راه داد، و بدینسان نگرش خوانندگانش را نسبت به نفس واقعیت دگرگون کرد.
مصاحبههای گردآوری شده در این مجموعه ثابت میکنند که نقطهنظرات و موضعگیریهایش بهنحوی چشمگیر طی بیست سال آخر زندگیاش (۱۹۸۶-۱۹۶۶) منسجم و باثبات ماندند. در این گفتوگوها، بورخس علاقهی وافر خویش را به ادبیات انگلیسی و آمریکای شمالی بیان میدارد، بر اهمیت فصاحت و ایجاز کلام و وضوح نوشتار تأکید میکند، مقصود غایی ادبیات را ایجاد انبساط خاطر در خواننده میداند، بیپرده اعتراف میکند که به حیات اخروی باور ندارد، مرگ را خوشامد میگوید، از جاودانگی در هراس است، زمان را مسئله محوری فلسفه میانگارد.
از خورخه لوئیس بورخس داستانها، مقالات، ترجمهها و اشعار بسیاری بر جای مانده است. او که به شکلی موروثی تمام عمرش از مشکل بینایی رنج میبرد و همیشه میدانست روزی خواهد آمد که چشمانش چیزی را نبیند، در نهایت در سن ۵۶ سالگی در سال ۱۹۵۵ به طور کامل نابینا شد. او هیچگاه خط بریل را یاد نگرفت، با این حال به طور مستمر به خواندن و نوشتن ادامه داد. نکتهی جالب توجه آنجاست که از او تعدادی طرح و نقاشی نیز به جا مانده است. طرحهایی که در زمان کمبینایی و حتی نابینایی خود کشیده است. طرحهایی که نشاندهندهی نظرات و دیدگاههای او نیز میشود. و شاید هر آنچه که پشت پلکهای بستهی او نقش بسته بود را هرچند کوچک نشانمان دهد. اگرچه دسترسی به تمام این طرحها به دلیل پراکندگی جغرافیایی و نگهداری آنها در آرشیوها و یا کلکسیونها امکانپذیر نمیباشد، اما در زیر چهار طرح از معروفترین طرحهای بورخس به همراه توضیحاتی دربارهی هر یک، ارائه شده است.