فرانسوا فوره یکی از تأثیرگذارترین مورخان قرن بیستم در حوزه انقلاب فرانسه و تاریخنگاری سیاسی بود. مسیر فکری او از مارکسیسم به لیبرالیسم، تحولات فکری بخش بزرگی از روشنفکران اروپایی در دوران پس از جنگ را نمایندگی میکند. فوره در 27 مارس 1927 در پاریس به دنیا آمد و در دانشگاه سوربن در رشته تاریخ تحصیل کرد. مانند بسیاری از روشنفکران همعصرش، فوره در جوانی به حزب کمونیست فرانسه پیوست، اما در پی سرکوب قیام مردمی مجارستان در سال 1956 توسط شوروی، از این حزب جدا شد. فوره از اعضای اصلی و تأثیرگذار مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی (EHESS) académique شد و سالها ریاست آن را بر عهده داشت. این مرکز به کانون بازنگری در تاریخ انقلاب فرانسه و به چالش کشیدن روایتهای مسلط تبدیل شد.
او بخشی از سالهای زندگی خود را در ایالات متحده گذراند و در دانشگاه شیکاگو تدریس میکرد. این تجربه، تأثیر قابل توجهی بر نگاه او به دموکراسی و لیبرالیسم گذاشت. فوره در 12 ژوئیه 1997 در حین یک بازی تنیس در تولوز بر اثر سکته قلبی درگذشت.
مهمترین دستاورد فکری: بازنگری در انقلاب فرانسه
فرانسوا فوره با ارائه خوانشی جدید از انقلاب فرانسه، "ارتدکس کمونیستی" یا "ژاکوبنی" حاکم بر تاریخنگاری این دوره را به چالش کشید. مهمترین ایدههای او عبارتند از:
پایان انقلاب: فوره معتقد بود انقلاب فرانسه مدت زیادی پیش از به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت، در حدود سال 1791 (با تصویب قانون اساسی و انحلال مجلس مؤسسان) به پایان رسیده بود. به عقیده او، دوره "ترور" (The Terror) تحت حکومت روبسپیر، نه اوج انقلاب، بلکه نشانه انحراف و بنبست آن بود.
نقد ایدئولوژی انقلابی: او بر این باور بود که ایدئولوژی انقلابی (به ویژه در دوره ژاکوبنها) نوعی "توهم" ایجاد کرد که در آن، سیاست به میدانی برای تحقق یک "اراده عمومی" خیالی و نابسازی جامعه تبدیل شد. این ایدئولوژی، راه را برای خشونت و تمامیتخواهی هموار کرد.
انقلاب به عنوان "کاتالیست": فوره انقلاب را نه به عنوان یک گسست کامل، بلکه به عنوان شتابدهندهای (کاتالیست) میدید که روندهای بلندمدت جامعه فرانسه به سوی دموکراسی و فردگرایی را تسریع کرد.
گذار به لیبرالیسم: او در آثار بعدی خود، بر تاریخ "گذار" اروپا به سمت لیبرالیسم و دموکراسی تمرکز کرد و انقلاب فرانسه را تنها یکی از مسیرهای ممکن در این گذار تاریخی میدانست.
فرانسوا فوره نه تنها یک مورخ، بلکه یکی از روشنفکران مطرح فرانسه در حوزه عمومی بود که با شهامت به نقد اسطورههای تثبیتشده سیاسی، هم از چپ (انقلاب و کمونیسم) و هم از راست (ضد-انقلاب) پرداخت. میراث او، باز کردن فضای فکری برای نگاهی پیچیدهتر، انتقادی و کمتر ایدئولوژیک به یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ مدرن است.