دستهبندی: داستان و رمان
كتاب بينايي : بخشي از كتاب:بدترين زمان براي رايدادن اين جملهاي بود كه رئيس حوزه انتخاباتي شماره 14 در زمان ورود به سالن انتخابات بهزبان آورد. او درحالي كه چتر خيس خود را ميبست و در همان حال باراني كه تنها استفادهاي كه براي او داشت طيكردن فاصلهي 40 متري بين محل پارك ماشيناش و درب ورودي سالن انتخاباتي بود، را از تن ميآورد و در همان حال رو به منشي خود كه انتظار رسيدن او را ميكشيد و البته كمي با فاصله از درب ورودي، خود را از گزند قطرات باران محافظت ميكرد، قرار داشت، كرد و گفت اميدوارم من آخرين نفري نبوده باشم كه رسيدهام. خانم منشي با حالتي كه هم تلاش ميكرد لبخندي بهلب داشته باشد و هم صحبتهاي رئيس حوزه را تأييد كند، در جواب پرسش آقاي رئيس گفت: هنوز معاون شما نرسيدهاند و شما زودتر از او اينجا هستيد و براي انجام كارهاي تشريفاتي خود فرصت كافي داريد. و سپس رئيس حوزه بهسمت سالن رأيگيري بهراه افتاد و...
توضیحات
مشخصات
نظر کاربران
کلمات کلیدی مرتبط