دستهبندی: داستان و رمان
كتاب كنار دريا، مرخصي و آزادي : بخشي از كتاب- من و بهمن و محسن توي پژوي 504 پدر بهمن نشسته بوديم. پدر بهمن پشت فرمان بود و مادر بهمن بغل دست او و ما بچه ها عقب نشسته بوديم. پدر و مادر من توي بيوك پدر محسن بودند. مادر محسن نشسته بود جلو خواهر محسن و خواهر من روي صندلي عقب، پهلوي پدر و مادر من نشسته بودند و...
توضیحات
مشخصات
نظر کاربران
کلمات کلیدی مرتبط