آئورا با زیست در گذشته تکنولوژی را به مثابه خطری جدی برای ادبیات حذف میکند. در برابر جنگ و نابودی وسیع و بیحدش، اگر آئورا را در جهان معاصر بجویی هرگز نمییابی. از آئورا تنها لحظهای درخشش و باریکه نوری محدود هست که باید برای دیدنش به گذشته بپیوندی. ...
نویسنده: کارلوس فوئنتس مترجم: عبدالله کوثری
نویسنده مطلب: احسان طالبی
فوئنتس نگاهی خاص و ویژۀ خود را دارد که احتمالاً خواننده مبتدی را سردرگم میکند. نمیدانم بهعنوان منتقد چه برچسبی باید برای تفکیک استفاده کرد: سوررئالیسم؟ رئالیسم جادویی؟
فلیپه مونترو یک آگهی در روزنامه میخواند: ''تاریخدانِ جوان، جدی، با انضباط. مسلط به زبان فرانسه''. این تنها اتفاقی است که در واقعیت رخ میدهد. در ادامه معلوم نیست شخصیت کجاست، حال است، آینده است یا گذشته. باقی ماجرا در قلمرو متافیزیک میگذرد. مرز رویا و واقعیت محو میشود و بهآرامی جهانی ساخته میشود که همه چیز را در خود باز-تعریف میکند. آئورا نام عشق است. هم تلخ، هم شیرین. هم پیر، هم جوان. تجسد اسطوره و تاریخ است. بیزمان و بیمکان وَ در پی شکست مرگ. آئورا تلاشی است برای پرداختِ قهرمانی بینام و نامرئی اما محسوس. آئورا از قلمرو حواس پنجگانه خارج است و البته خارج نیست. در آغوشِ عاشق است و در آغوش او نیست و به این شکل آن گونهای هست که پیشتر هم بوده و خواهد بود اما در هیچ کجا و همهجا. آئورا تلاشی است برای به هم پیوستن بود و نبود. تاریخ موجودی زنده و حاضر، انتزاعی و ملموس... بهراستی چرا در آثار فوئنتس مدام به تاریخ رجوع میشود. آئورا چرا هم گذشته است، هم حال؟ به نظر آئورا در گذشته روایت میَشود چراکه زمان حال یک شکست بزرگ است که همه چیز را نابود میکند و بدیهی است آینده نیز تلختر از حال است.
آئورا با زیست در گذشته تکنولوژی را به مثابه خطری جدی برای ادبیات حذف میکند. در برابر جنگ و نابودی وسیع و بیحدش، اگر آئورا را در جهان معاصر بجویی هرگز نمییابی. از آئورا تنها لحظهای درخشش و باریکه نوری محدود هست که باید برای دیدنش به گذشته بپیوندی. برای همین آئورا در تاریکی است. زیر نور شمع که گاه حتی نمیبینیش بلکه تنها صدایی است که راهنماییاست میکند: کمی جلوتر، حالا راست، خب همان جا بنشین... برای همین از قوانین گذشته پیروی میکند. هر سه وعده غذا با صدای زنگ اعلام میشود و با لباس مرتب باید سر میز باشی. برای همین مستخدمی که هست، نیست، باری او در گذشته است. این آئورا است. واقعی و تلخ درست همچون آرزویی شیرین.
مطالب مرتیط
«پدران بنیانگذار ایران جدید» نام مجموعهایست که ظاهراً قرار است به حیات فکری و سیاسی برجستهترین شخصیتهای روشنفکران ایرانی از م...
تولستوی در داستان شیطان، استیصال یوگنی در درک شرایط خود و نگاهِ سرزنشگرانهی جامعه را اینگونه به تصویر میکشد: "بهراستی اگر یوگن...
گسترش لذت آنی، پیامدهای اجتماعی خاص خودش را نیز خواهد داشت که ملال فوری یکی از آنهاست. «سطحی شدن امور» یکی از آنهاست. شاید به همی...
حکومت شاید از دیکته کردن زندگی مردم پا پس کشیده باشد، اما توانایی نظارت بر شهروندانش را تقویت کرده است. بودجه چین هراسهایش را افش...
لویاتان اثری درخشان از فیلسوفی شهیر به نام توماس هابز است. اثری که اندیشمندان آن را نخستین «بیانیه حاکمیت» نام نهادند؛ درست در ایا...
«امر سیاسی» کلید واژه ای است که محتوای اصلی مقالات اشمیت را به خود اختصاص داده است. در سراسر این اثر، اشمیت به بازخوانی این موضوع ...